شرارت بیداد می کند، گرگ ها بار دیگر زوزه می کشند. در این میان تنها گرگینه ای مانند اسکات مک کال می تواند متحدان جدید را جمع و دوستان مورد اعتماد را مجددا متحد کند تا در برابر دشمنی مرگبار مبارزه کند.
هزار و پانصد سال پس از جنگ خدایان، اوضاع رو به زوال می رود. یانگ جیان، خدای ارلنگ، به عنوان شکارچی امرار معاش می کند. یک روز به یانگ جیان دستور داده شد تا مرد جوانی که برادرزاده خودش بود را شکار کند...
بنا به اتفاقاتی فرخ (امیر جدیدی) از اداره پلیس اخراج میشود و مجبور است با مشکلاتی همانند جهیزیه خواهرش و مهریه زنش دست و پنجه نرم کند. در همین کشمکشهای زندگی، دخترِ دوستش بهمن (امیر جعفری) که قبلاً همکارش بوده و فردی پولدار است ربوده میشود.
تقریباً 5000 سال پس از اعطا شدن قدرتهای متعالی خدایان مصر به او و زندانی شدن به همان سرعت، بلک آدام از مقبره زمینیاش رها میشود و آماده است تا شکل منحصربهفرد خود از عدالت را در دنیای مدرن رها کند...
در حالی که دنیای او در تاریکی پوشیده شده است، یک دختر جوان باید بر ترس های خود غلبه کند و به شهری مرموز از نور سفر کند، پدرش را از دست یک دانشمند خطرناک نجات دهد و از نابودی سیاره اش جلوگیری کند.
در دهه 1920 میلادی، یک شیطان باستانی بیدار شده و تنها بروس وین میتواند شهر گاتهام را از چنگال این موجود ترسناک نجات دهد اما…
پس از وقوع یک سیل عظیم، دو حیوان بی نوا که از خانواده خود دور شده اند با یکدیگر متحد میشوند تا بر قراز دریا و فرار از آتشفشان، به کشتی نجات برسند و…